سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 93/9/26 | 8:32 عصر | نویسنده : fateme

سلام.

زنگ تفریح اول بود. زنگ خورده بود میخواستیم بریم سر کلاس.

رفیقم نمیدونم چش شد!  یعنی چی؟ یهو جو گیر شد پای منو گرفت.... شروع کرد چرخیدن!! (البته قبلا اینجوری میکرد ولی با اطلاع قبلی)

هیچی دیگه افتادم. افتاد روم. پامم پیچید موند زیرم...

رفتیم بیمارستان عکس گرفتم؛ گف ترک برداشته!

گریه‌آورگریه‌آور

داغــــونم... داغـــــون

محــد خدا بگم چیکارت کنه!!عصبانی شدم!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

10 روز آتل بود. پام الان گچ است. گچشم سبزه!

my foot




تاریخ : دوشنبه 93/9/17 | 12:0 صبح | نویسنده : fateme

مقوای 50 در 70. رنگ آمیزی با ماژیک.

این کارکتر ها از لکه های مرکب به وجود اومدن!




تاریخ : چهارشنبه 93/9/12 | 1:50 عصر | نویسنده : fateme

امروز امتحان استان شناسی داشیم!

تقریبا ده دقیقه وقت بود. معلم مون داشت ورقه ها رو صحیح میکرد.... من ورقمو از زیر برگه بچه ها کشیدم بیرون. ج یه سوال رو خط زدم، درست نوشتم.

بعد زنگ خورد!!

 معلمه برگه ها رو تا کرد گذاشت تو کیفش رفت.... رفت آ...

هیچی دیگه

من موندم  برگه در دست!

من : وااااای

 خودکار:  یعنی چی؟

برگه امتحان:  پوزخند

دوستام کنارم :  جالب بود  خیلی خنده‌دارجالب بود




تاریخ : شنبه 93/9/8 | 6:39 عصر | نویسنده : fateme

بغض بزرگترین اعتراض به آدم هاست...

اگر بشـکند دیگر اعتراض نیست

التـماس است.






  • سیب خیال
  • شیمی
  • پاپو مارکت
  • کوچه قشقایی